یادداشت اختصاصی حسن کربلایی، کارشناس مسائل سیاسی؛
ضرورت مقابله قاطع با تروریسم در سیستان و بلوچستان
گرچه همواره با تروریست‌ها برخورد سخت و بدون مسامحه می‌شود، اما به‌نظر می‌آید مدارا با حامیان آشکار و پنهان تروریست‌ها که کاملاً شناخته شده هستند، پایش گسترده‌تر و سختگیرانه‌تر مرزها، اقدامات دیپلماتیک و حتی نظامی علیه حامیان خارجی تروریست‌ها و... سناریوهای ناگریزی هستند.
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان دیرین ملت ایران درصدد مقابله با انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی برآمدند، زیرا ذات انقلاب و نظام الهی با بن‌مایه و مطامع شیطانی جهان استکبار در تضاد است.
یکی از سناریوها در تقابل یادشده، فتنه تجزیه‌طلبی بود که با راهبری الهی و داهیانه امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی و هشیاری و فداکاری مردم ناکام ماند. با وجود این، با تقلای آمریکای مستکبر، رژیم کودک‌کش صهيونيستی و دولت‌های مرتجع منطقه آتش آن همچنان روشن نگه داشته شد.
در ماه جاری بود که تروریست‌ها در کوران دو سرباز وظیفه فراجا و پیش‌تر در حمله به اهداف نظامی و انتظامی در چابهار و راسک ۱۵ مدافع مخلص امنیت را به شهادت رساندند
با گذشت سال‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی و قدرت‌گیری نظام در عرصه‌های نظامی، اطلاعاتی، علمی، صنعتی، اقتصادی، دیپلماسی و ... دشمنان بیش از گذشته خود را در بن‌بست تقابل با انقلاب و جمهوری اسلامی یافتند. شکست در جنگ تحمیلی، نقش بر آب شدن انواع دسیسه‌ها مانند کودتای نوژه، کند شدن لبه تیز تحریم‌های همه‌جانبه و … دشمنان را زمین‌گیر کرد.
با این وضعیت رقت‌برانگیز، بدخواهان که نمی‌توانستند نظاره‌گر قدرت‌گیری روزافزون ملت ایران باشند و منافع نامشروع خود را بیش‌تر در معرض خطر و محدود شدن در منطقه غرب آسیا ببینند، چاره را نومیدانه در استمرار اقدامات تروریستی و ناامن‌سازی یافتند. بنا به همین دلیل، ترور عناصر کلیدی علمی و سیاسی، تنگ‌تر کردن حلقه تحريم‌ها و تحرکات محدود تجزیه‌طلبانه نظامی تا امروز ادامه یافت.
استان سیستان و بلوچستان به چند دلیل ازجمله تنوع مذهبی و قومی، فقر بر جای مانده از حکومت سیاه طاغوت، همجواری با کشورهایی که دولت شان تسلطی بر مرزها و بخشی از اقلیم خود ندارند و… هدفی برای اجرای سناریوی ناامن‌سازی و رویه تجزیه‌طلبانه قرار گرفته است.
به همین دلیل گهگاه شاهد اقدامات تروریستی در این استان هستیم؛ اقداماتی که به‌وسیله گروهک‌های تکفیری موسوم به جیش‌الظلم و جندالشیطان با حمایت اطلاعاتی مرتجعین عرب و کمک‌های تجهیزاتی رژیم کودک‌کش صهیونیستی شکل می‌گیرد.
این گروهک‌ها و نظایر آن مدعی حمایت از اهل سنت و به استقلال‌رسانی بلوچستان هستند، در حالی که فعالیت‌هایشان در به شهادت رساندن مدافعان امنیت و مردم عادی، آدم‌ربایی و قاچاق مواد‌مخدر، بمب‌گذاری در مکان‌های عمومی و دولتی، اختلاف‌افکنی در حوزه مذهبی و قومی، وابستگی به دولت‌های متخاصم خارجی، یارگیری از اتباع بیگانه و... هیچ یک با باور، خواست و رویه اسلامی برادران و خواهران اهل تسنن همخوانی ندارد.
در تازه ترین عملیات تروریستی تجزیه‌طلبان مزدور که سه‌شنبه گذشته رخ داد، دو خودروی فراجا در سیب و سوران هدف قرار گرفت و ۶ پلیس سبزپوش کشورمان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. در ماه جاری بود که تروریست‌ها در کوران دو سرباز وظیفه فراجا و پیش‌تر در حمله به اهداف نظامی و انتظامی در چابهار و راسک ۱۵ مدافع مخلص امنیت را به شهادت رساندند.
باید گفت، ادامه تحرکات تروریستی قابل تحمل نیست. به شهادت رساندن هر تعداد از مدافعان امنیت (جوانان پاکباخته، ایثارگر و مخلص) و داغدار کردن خانواده‌های متدین، فداکار و دامن زدن به ناامنی باید در نقطه‌ای متوقف شود. چرا باید مدام گروه گروه از بهترین‌های وطن و عزیزترین و مؤثرترین گل‌های کشورمان پرپر شوند؟!
گرچه همواره با تروریست‌ها برخورد سخت و بدون مسامحه می‌شود، اما به نظر می‌آید مدارا با حامیان آشکار و پنهان تروریست‌ها که کاملاً شناخته شده هستند، پایش گسترده‌تر و سختگیرانه‌تر مرزها، اعمال مجازات شدیدتر نسبت به تروریست‌ها، اقدامات دیپلماتیک و حتی نظامی علیه حامیان خارجی تروریست‌ها، بهره‌گیری بیش‌تر از فناوری‌های نوین در رصد، نگهبانی، تعقیب و گریزها و... سناریوهای ناگریزی است.
در نظر بگیریم هرگاه دشمن صهیونیستی و آمریکا در تقابل با نظام اسلامی و در منطقه در موضع شکست نسبت به محور مقاومت قرار می‌گیرند، برای منحرف کردن تمرکز و قدرت نظام در تقابل با استکبار، ایادی واخورده خود را به تحرکات تروریستی بیش‌تر وامی دارند؛ تحرکاتی پلید و منحوس نظیر آنچه در روزهای اخیر شاهد بودیم.